basijmalekashtar

فعالیتهای بسیج و بسجیان محله بوستان اصفهان

basijmalekashtar

فعالیتهای بسیج و بسجیان محله بوستان اصفهان

فعالیتها و نظرات و دیدگاههای بسیجیان محله بوستان اصفهان

کلمات کلیدی
  • ۰
  • ۰

سیدعزت‌الله ضرغامی در جدیدترین نوشته خود خاطره‌ای از خط خوردن یک فیلم ایرانی ضد آمریکایی در جشنواره کن را روایت کرده است.



رئیس سابق سازمان صداوسیما در جدیدترین نوشته خود در صفحه شخصی خود در فضای مجازی، نوشت: امیر نادری در آمریکا، فیلمی ساخت که محتوای آن فقر و فحشا و ابتذال در جامعه آمریکا بود. فیلم را به جشنواره کن فرستاد؛ علی‌رغم تصور او، از همان ابتدا فیلم مردود و از مسابقه کنار گذاشته شد! آقای عباس کیارستمی در یک جلسه طولانی و صمیمی با من، به این مسئله اشاره کرد و گفت آقای نادری از من خواست پا درمیانی کنم؛ با رئیس جشنواره کن صحبت کردم و راجع به کارنامه آقای نادری توضیح دادم و از او خواستم این فیلم در مسابقه پذیرفته شود. آقای ژیل ژاکوب (دبیر جشنواره فیلم کن) در پاسخ گفت بله، فیلم خوبی است؛ ولی مربوط به جامعه آمریکاست؛ اگر مربوط به ایران بود، حتماً قبول می‌کردیم!


rasadnokteh.blog.ir
  • احمد رضا نصر ازادانی
  • ۰
  • ۰


بر تشنه محال است که آبی نفرستند

از کوثرشان جام شرابی نفرستند

بین دو حرم هروله کردیم ... محال است

از چشمه ی زمزم مِی نابی نفرستند

باور نتوان کرد ... سلامی بفرستیم

آنگاه از این خانه جوابی نفرستند

دیوار حرم شسته به اشک است ... بگویید

تا قمصریان عطر و گلابی نفرستند

بی گریه تباکی کن و بی اشک تظاهر

حاشا که بر این گریه ثوابی نفرستند

عمری ست اگرچه وسط نیل نشستیم

از برکت این خانه عذابی نفرستند

لب تشنه نبودیم در این شهر ... وگرنه

بر تشنه محال است که آبی نفرستند

در کرب و بلا قاعده ی شعر به هم ریخت

بر تشنه محال است که آبی بفرستند






  • احمد رضا نصر ازادانی
  • ۰
  • ۰

شهید مدافع حرم حاج هادی کجباف پیش از شهادت به زبان شعر از غم و غربت دوری از دوستان شهیدش می گوید.

کوچه ای بی شهید اگر مانده
ناشهیدش منم که جا مانده

با سواران سواره می راندم
همه رفتند و من جا ماندم

گفتم اینجا مرا رها نکنید
نگذاریدم و جفا نکنید

تن بی روح را نمی خواهم
جسم مجروح را نمی خواهم

اینکه اینجاست لاشه است نه روح
"شاعری خسته" و "عاشقی مجروح"

چه بگویم قسم به ذات خدا
روح من رفته است با شهدا

شعر شهید مدافع حرم حاج هادی کجباف با دست خط خودش

  • احمد رضا نصر ازادانی
  • ۰
  • ۰

 سلام در سایه لطف الهی و در ظل توجهات حضرت ولی عصر ارواحنا فداه و با همت خواهران محله بوستان  در روز دو شنبه 94/05/05  با حضور خواهران حوزه 2 مقاومت بسیج  در جلسه ای  خواهر م. نصر اصفهانی به عنوان فرمانده پایگاه خواهران محله بوستان انتخاب گردید  از خداوند توفیق روز افزون کلیه خواهران از درگاه خداوند متعال خواستاریم 

  • احمد رضا نصر ازادانی
  • ۰
  • ۰

  • احمد رضا نصر ازادانی
  • ۰
  • ۰

آقای خامنه‌ای گفت "باید حاج احمد را ببینم". بعد که با هم سوار ماشین شدیم و به ارتفاعات دزلی پاسگاه شهدا رفتیم حاج احمد را دیدیم که گفت: آقای رشیدیان چه کسی را همراه خودت آورده‌ای؟ گفتم: آقای خامنه‌ای نماینده مردم تهران.

به گزارش مشرق، "بهمن رشیدیان" یکی از پیشمرگان کُرد اهل لرستان است که حدود ۹۰ ماه در جبهه‌های غرب کشور حضور داشته است. وی درباره چگونگی و علت حضورش در کردستان می گوید زمانی که کردستان اشغال شده بود ساکن کرمانشاه بودیم، مادرم ۶ دبه پلاستیکی جهت ذخیره آب برای هدیه به برادران سپاهی به من داد تا تحویل بدهم، وقتی برای تحویل دبه‌ها به سپاه رفتم از آنجایی که در خانه اسلحه برنو، ام یک و سیمونوف و تجربه استفاده و تیراندازی با آن‌ها را داشتم بدون هیچ آموزش اولیه‌ای راهی کردستان شدم و دیگر به خانه برنگشتم.

زمانی که به مریوان رسیدیم شهر در تصرف کومله و دمکرات بود و پادگان در دست نیروهای سپاه، خرداد ۱۳۵۹ زمانی که شهید صیاد شیرازی توسط بنی صدر عزل شده بود، ارتش به ما مهمات نمی‌داد. سروان صفایی، سروان کمالی و شهید صیاد شیرازی با درجه سروانی اخراج شده بودند و در بین نیروهای سپاه و مردم از شهر دفاع می‌کردند.

سال ۱۳۶۰ قبل از رئیس جمهوری آیت الله خامنه‌ای مسئولیت حفاظت و امنیت شهر مریوان را داشتیم که انتخابات شده بود کومله و دمکرات می‌خواست صندوق رأی را بدزدد، ساعت‌ها برای حفاظت از صندوق رأی با گروهک‌ها دردگیری شدید داشتیم تا اینکه نیروهای کمکی رسیدند و نتوانستند صندوق رأی را بدزدند.

قبل از انقلاب کردستان به شدت محروم مانده بودند و مردم هیچ درآمدی نداشتند، امریکا و سازمان‌های جاسوسی تعدادی را سازماندهی کرده بودند و به آن‌ها گفته بودند ما خوراک، پوشاک و تجهیزات شما را تامین می‌کنیم تا با دولت مستقر مبارزه کنید.

سال ۱۳۶۰"حاج احمد متوسلیان" فرمانده سپاه مریوان بود و آقای خامنه‌ای نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی شده بود، خرداد همان سال بنده به اتفاق چند تن از دوستان جهت انتقال مهمات و تجهیزات به سپاه مریوان مراجعه کردیم که آقای خامنه‌ای نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی را دیدیم که جهت بازدید از شهر مریوان آمده بود و در سپاه حضور داشت. آقای خامنه‌ای به ما گفت: حاج احمد متوسلیان کجاست؟ گفتیم عراق هلی برد کرده است و حاج احمد جلوتر به خط رفته است.

آقای خامنه ای گفت "باید حاج احمد را ببینم". بعد که با هم سوار ماشین شدیم و به ارتفاعات دزلی پاسگاه شهدا

رفتیم حاج احمد را دیدیم که گفت آقای رشیدیان چه کسی را همراه خودت آورده‌ای؟ گفتم: آقای خامنه‌ای نماینده مردم تهران. چند مرتبه تکرار کرد که "آقای رشیدیان نگو سید علی خامنه‌ای، بگو رهبر آینده انقلاب اسلامی ایران سید علی خامنه‌ای". بعد گفت سریع او را از این منطقه دور کن، ما هم به اصرار حاج احمد، آقای خامنه‌ای را از آن منطقه دور کردیم و در سپاه دزلی مستقر کردیم.

بعد که به ارتفاعات دالانی برگشتیم، دیدیم عراق آن نقطه‌ی که آقای خامنه‌ای آنجا بود را بمباران کرده بود و به ارتفاع ۶، ۷ متر گود شده بود.

واقعاً شهدا اخلاص و انگیزه بالایی داشتند اما متأسفانه امروز مسئولین ما در خدمت به رزمندگان بی تفاوت هستند.
  • احمد رضا نصر ازادانی
  • ۰
  • ۰

۱- واجب، "اطاعت از خدا" و واجب تر از آن، "ترک گناه" است
اطاعت یعنی فرمانبرداری، و مطیع یعنی فرمانبردار. بنابراین، در هر اطاعتی باید کسی فرمان بدهد و کس دیگری فرمانبرداری کند.

خداوند متعال به عنوان آفریدگار و مالک همه نظام هستی، تنها موجودی است که اطاعتش بر همه مخلوقات واجب و لازم است.

این حکم درباره هر کس که او تعیین کند نیز صادق است.

در قرآن کریم آیات متعددی پیرامون فواید اطاعت از خداوند وجود دارد. در سوره نساء آیه۱۳ چنین آمده است:«هر کس خدا و رسولش را اطاعت کند خداوند او را در بهشت‌هایی که رودها از زیر درختانش جاری است داخل می‌کند.» و در آیه ۶۹ از همین سوره چنین آمده:«هرکس فرمانبردار خدا و رسول الله باشد همنشین کسانی است که خداوند بر آنها نعمت ارزانی داشته است.» (یعنی پیامبران و صدیقین و شهیدان و صالحان.) در آیات ۵۲ سوره نور و ۷۱ سوره احزاب نیز چنین آمده:«هر کس از خدا و رسولش اطاعت کند اهل سعادت و رستگاری است.»

۲- نزدیک، "قیامت" و نزدیک تر از آن، "مرگ" است

انسان هایى که مرگ را باور دارند و دائماً به یاد آن هستند، رفتار و گفتار آنان، سمت و سوى زهدورزى و پرهیزکارى پیدا مى کند.

امام صادق(علیه السلام)فرمود:

أکْثِرْ ذِکْرَ الموتِ فَإنَّهُ لَمْ یُکْثِر عَبْدٌ ذِکْرَ الموتِ إلاّ زَهَدَ فى الدّنیا.

همواره به یاد مرگ باش، زیرا کسى به یاد مرگ نمى افتد مگر آن که به دنیا زاهد مى گردد.
۳- عجیب، "دنیا" و عجیب تر از آن، "محبت دنیا"ست
پیامبر اکرم صلی الله و علیه واله:همانا محبت دنیا در هیچ قلبی جای نمیگیرد مگر این که آن را به سه چیز گرفتار سازد:مشغولیتی که هیچ گاه رنج آن پایان نمی پذیرد،فقری که هیچ وقت بی نیازی را درک نمیکند و آرزویی که هرگز به پایان نمیرسد.«بحار/ج۷۷/ص۱۸۸» 

هرکس دنیا را دوست بدارد،کبر(بزرگ بینی)را به ارث میبرد و هر که دنیا را تحسین کند،حرص(آزمندی)را به ارث میبرد و هر کس دنیا را طلب کند،دنیا او را به طمع می کشاند و هر که دنیا را بستاید،او را به ریا(خودنمایی)می اندازد و هر کس دنیا خواهی کند،او را دچار خود پسندی میکند و هر که به دنیا دل ببندد و به آن ارام بگیرد،او را به غفلت دچار میکند. «بحار/ج۷۳/ص۱۰۵»

۴- سخت، "قبر" است و سخت تر از آن، "دست خالی به قبر رفتن" است
یاد قبر و قیامت و همین طور مرگ و حساب، در فاصله گرفتن انسان از دنیا و سازندگی روح انسان، نقش مهمّی دارد؛ از این گذشته، عامل تعیین‌کننده‌ای است برای آمادگی مرگ و قیامت که در روایات از آن به «استعداد للموت» یاد شده است؛ به ویژه اگر نیازهای آن عالم بیان شود.

برای تسهیل طاعت و اجتناب از معصیت راهی جز این نداریم که متوجّه شویم و یقین کنیم که طاعت، نزدیکی به تمام نعمت ها و خوشی ها و دارایی ها و عزّت ها و... است، و معصیت، عبارت است از محرومیّت و ناخوشی و نداری و ذلت و...

پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) فرمود: « قبر هر روز با پنج جمله، ندا می‌دهد: من خانة تنهایی هستم، پس انیس وهمرازی به سوی من بیاورید. من خانة تاریکی هستم، پس به سوی من چراغ همراه آورید. من خانه خاکی هستم پس فرش همراه داشته باشید، من خانه فقر و نداری هستم، پس [سرمایه و] گنج همراه بیاورید و من خانة مارها هستم پس پادزهر با خود حمل کنید؛ اما هم راز، تلاوت قرآن می‌باشد، امّا چراغ [قبر] پس نماز شب است،و اما فرش، پس عمل نیک، و گنج [عالم قبر] [کلمه توحید و گفتن] لا اِله اِلّا الله است، و پادزهر آن، صدقه است].مجموعه ورّام، ابی الحسین ورام، ص۲۰۰ و الدعوات، قطب الدین الراوندى، مدرسة الامام المهدی۴، قم، ۱۴۰۷ ق، ص۲۵۸]

  • احمد رضا نصر ازادانی
  • ۰
  • ۰
برگرفته از سایت الف
حالا آن نامه را نمی‎ خواهد آنجا بیندازید. شما جمکران اگر رفتی، برو آنجا، یک آقایی وجود دارد که بدان این آقا می ‎شنود حرفت را. مخاطب قرارش بده. خودت بدان داری با یکی حرف می‎ زنی. 

«مسیح در شب قدر» عنوان کتابی است که انتشارات «صهبا» دی ماه سال گذشته منتشر کرده است و در آن مجموعه‌ی خاطرات و تصاویر دیدارهای رهبر انقلاب با خانواده های شهدای ارمنی و آشوری منتشر شده است.

این کتاب در بخش ۲۵ خود به ماجرای دیدار رهبر انقلاب با خانواده‌ی شهید «آلفرد گبری» در تاریخ ۲۸ بهمن ۱۳۸۹ می پردازد و این دیدار را از زبان «روبرت گبری» برادر شهید روایت می کند. شفقنا نوشت: در بخشی از این روایت «روبرت گبری» به حضور خود در مسجد جمکران اشاره می کند. متن اظهارات برادر شهید و پاسخ رهبر انقلاب به نقل از صفحات ۴۳۱ و ۴۳۲ این کتاب به حضور مخاطبان محترم تقدیم می شود:

«[روبرت گبری:] من خودم عاشق هیأتم، محرم هر شب می ‎روم. تازه جمکران هم رفته‎ ام. وقتی این را به ایشان می‎ گویم اصلا تا اسم جمکران را می ‎شنوند، یک لبخند زیبا می ‎زنند و می‎ گویند؛ جمکران، به ‎به.

می‎گویم که من نامه نوشته ‎ام و در چاه جمکران انداخته‎ ام.

[آیت ‎الله خامنه‎ ای:] «حالا آن نامه را نمی‎ خواهد آنجا بیندازید. شما جمکران اگر رفتی، برو آنجا، یک آقایی وجود دارد که بدان این آقا می ‎شنود حرفت را. مخاطب قرارش بده. خودت بدان داری با یکی حرف می‎ زنی. با او حرف بزن، بدان که خدای متعال جواب می ‎دهد. تردید در این نداشته باش، درست می ‎شود. نامه ی داخل چاه و اینها لزومی ندارد. نه یک سند درستی دارد، نه لازم است. حالا به فرض، سند هم داشته باشد، چیز لازمی نیست. آن‎هایی که قدرت کار را دارند، می‎ توانند تصرف کنند، آنها محتاج به نامه نیستند. وقتی خواستی حرف بزنی، دلت به حرکت می ‎آید، به حرف می ‎آید. برو با دلت با آنها حرف بزن.

من یک وقتی یک شعری گفته بودم درباره امام زمان سلام ‎الله علیه. رفتم جمکران و خب تضرع و توجه و نماز و همین اعمال که هست، دیدم آرام نمی ‎گیرم، راحت نمی ‎شوم. بلند شدم و ایستادم. دفترم هم در جیبم بود، دفتر شعر. درآوردم، گفتم آقاجان این شعر را برای شما گفته ‎ام، می‎ خوانم برایتان. شروع کردم شعر را خواندن، آهسته البته. هیچ‎کس هم متوجه نبود. یک غزلی بود از ابتدا تا آخر غزل را خطاب به حضرت خواندم، گمان می ‎کنم تأثیری که آن غزل در حال من کرد، آن نماز مخصوص و آن چیزها نکرد. آدم با دلش که حرف بزند، اینطوری است».
  • احمد رضا نصر ازادانی
  • ۰
  • ۰

این روزها اینقدر بحث توافق هسته ای داغ شده که نه تنها به بحث روزمره مردم که به دغدغه بجه ها هم تبدیل شده است.
 

قرارداد هسته ای در دبستان

  • احمد رضا نصر ازادانی
  • ۰
  • ۰

دیشب رفتم سالن نور و مسابقه فوتبال نوجوانان را دیدم خیلی تاکتیکی و مدرن بازی میکردیم ولی چند تا مشکل در تیم بود 

اول : بازی کنان تیم ما خیلی از نظر جثه ضعیف بودند 

دوم: حمله تیم ما تمام کننده نداشت 

سوم : مربی ها نمی دونستند ضعف تیم کجاست 

بهترین بازیکن در میدان اقا سید میرلوحی دروازه بان بود 


  • احمد رضا نصر ازادانی